بق بقو نیوز

وبلاگ خبری، آموزشی ،فرهنگی با محوریت تهران

بق بقو نیوز

وبلاگ خبری، آموزشی ،فرهنگی با محوریت تهران

آخرین نظرات
  • ۵ فروردين ۹۳، ۰۲:۳۸ - آرین ابراهیم پور
    (:
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه بیرجند» ثبت شده است

جماعت فکاهی

روزش را یادم نیست ، ام گمانم چهارشنبه بعد از ظهر بود که معاون فرهنگی وزیر علوم برای اختتامیه ی جشنواره شعر رضوی به دانشگاه بیرجند آمده بودند و این مصادف شده بود با نصب اطلاعیه ی خوابگاه ها...بسیار ناعادلانه بود و ما تصمیم گرفتیم جلوی تالار ولایت یعنی محلی که مهمان ویژه یعنی دکتر سید ضیاء هاشمی حضور داشت تجمع کنیم.در این میان به جرات می توانم بگویم تنها عده کمی برای احقاق حق خود آمده بودند و بسیاری تنها از آب گل آلود ماهی می گرفتند ؛منظورم از آب گل آلود ماهی گرفتن چیست؟آهااا این شد یک سوال خوب؛ یعنی این که به بهانه تجمع با دوست پسرهای خود در گوشه و کناری بودند و بسیاری هم که دیروقت آمده بودند و به واسطه ی این پیشامد به نحوی توانستند قاطی این جمع شوند و کسی متوجه نشود که این هابا تاخیر دو  و سه ساعته آمده اند! و تجمعی که ساعت نزدیک 12 شب بود که خاتمه یافت....دکتر خلیلی از جلسه بیرون آمدند و صحبت ها را شنیدند که عمل کردن یا نکردن به حرف هایشان را پای وجدان خودشان می گذاریم، سپس گفتند که از بین خودتان چهارنماینده انتخاب کنید و روز شنبه به دفتر من بفرستید تا حرف ها را بزنند و به مسائل رسیدگی شود.بچه ها قانع نشدند و گفتند دکتر خلیلی باید امضا کند.دکتر خلیلی امضا کردند اما عده ای هنوز بود و شعار های بی پایه و اساسی که می دادند:

"دانشجو می میرد ،ذلت نمی پذیرد"

"نترسید نترسید ما همه با هم هستیم" انگار کسی دنبالشان کرده بود !

و عده ای هم پس از خبر کردن دوست پسرهای غیورشان چنین شعار می دادند:

"برادر با غیرت ، حمایت ،حمایت"
از آن سر هم عده ای از پسرها شعار می دادند : "مرگ بر آمریکا!"
این جمع حقشان را نمی خواستند اگر هم می خواستند بلد نبودند چگونه بیانی داشته باشند

به نظر من بچه ها باید به حرف رییس دانشگاه گوش می کردند و به فکر پیدا کردن چهار نماینده و منتقل کردن حرف و مشکلات می بودند اما به قول خانم دکتر میرکاظمی انگار عده ای خط دیگری داشتند . ما فقط آنجا بودیم تا در مورد مسائل خوابگاه صحبت کنیم اما عده ای صحنه تجمع را با راهپیمایی 22 بهمن اشتباه گرفته بود و از سلسله مراتب چیزی نمی دانستند.از احترام چیزی نمی دانستند ، و از این که مسائل را باید از هم تفکیک کرد هم چیزی نمی دانستند!
اگر بیان درستی داشتیم شاید بهتر به نتیجه می رسیدیم. خودم در این تجمع بودم و چند باری سعی کردم بچه ها را اقناع کنم که تا شنبه صبر کنید و چهار نماینده انتخاب کنید و... اما گوش شنوایی نبود . این جماعت،جماعت فکاهی بودند.جدی نگرفتند.والسلام.