آموزش خبرنگاری دانشجویی در کمتر از یک ساعت
- شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۵۴ ق.ظ
- ۰ نظر
آموزش خبرنگاری دانشجویی در کمتر از یک ساعت
کتابی ساده برای شروع از صفر...
از اینجا دانلود کنید:
آموزش خبرنگاری دانشجویی در کمتر از یک ساعت
کتابی ساده برای شروع از صفر...
از اینجا دانلود کنید:
نام اثر: ناتمام
-سلام
-سلام
-خوبی؟
-نمی دونم...تو چی؟
-آره خوبم،داشتم غذا می پختم.
-اگه یه روز فرشته مرگ بیاد بگه بیا بریم،قول میدی منم با خودت ببری؟
آره حتما!یه لحظه گوشی.-
مامان!مامان بی زحمت سیب زمینی رو یه بالا پایین کن بو سوختگی میاد.
-اگه عزراییل بخواد منو ببره چی؟ قول میدی باهام بیای؟
-نه!مامانممو تنها بذارم؟
خب بابای منم تنها می مونه...ولی زیرخاکی ها زود تر از اون چیزی که فکرش رو بکنی از یاد میرن...بریمم که دیگه مهم نیس، یه نون خور کمتر، اکسیژن بیشتر...بعد ما هم کسی لنگ نمی مونه.
-گوشی گوشی...!مامان یه ذره روغن میریزی تو برنج؟
-میای بریم خودکشی کنیم؟
-آره چرا که نه؟
-به نظرت از کجا بپریم؟من می گم بریم بام...همون جایی که همیشه می رفتیم...یادته چایی آورده بودم لیوانتو جا گذاشته بودی و چون می دونستی وسواس دارم تو قوطی رانی چایی خوردی یادمون نبود قوطی آهنیه دستت تاول زد؟پرواز با بوی چای و لیمو...می دونم از فصل لیمو ترش گذشته ولی واسه همچین وقتایی نیم کیلو لیمو دارم تو فریزر.
-نه؛به نظر من از برج میلاد بپریم...ما که راهمون برج میلاد نمیفته با این حقوقای ماشالا مکفی،لااقل قبل پرواز یه بار کل تهرانو از اون بالا ببینیم!
- آخه تو دلت میاد پنجاه هزارتومنو حروم کنی واسه ورودی برج؟من ترجیح میدم دار و ندارمو قبل پرواز گندم و ارزن بخرم برای همشهری های بالدارمون که زیر شیروونی هاخونه دارن...دبیرستان قدس رو یادته؟یادته یه بار یه کفتر چاهی اومده تو کلاس ؟زنگ عربی بود با خانم توکلی داشتیم...همون خانمه که می گفت رفته به عربای عمارات و کویت عربی یاد داده هاهاها!یادته بچه ها همه رفتن ته کلاس و جیغ کشید:"حسین پووووووور اون کفترو ببر بیروووون...لطفا!"یادم نمیره از بس خندیده بودم به قیافه ی توکلی،سرخ سرخ شده بودم ...آخرشم از کلاس انداختتم بیرون پایان ترم هم بهم 17 داد...فدا سرم! یادمه تو 25/10 شدی خخخخ
-بی خیال بابا! تو هم خفه مون کردی با این خانواده ی بالداریان...نکنه آخرشم زن خروس شدی من بی خبرم؟یعنی قبل مرگ آدم نباید به آرزوش برسه؟
-یعنی اوج آرزوی تو دیدن برج میلاده؟
-گوشی گوشی....مامان!اون پوست مرغارو تیکه کن بریز تو سیب زمینیا
-دختر تو هنوز یاد نگرفتی گوشت دیر از سیب زمینی سرخ می شه؟
-چرا مامان جان پخته س... پخته گذاشته بودم جایخی واسه روز مبادا.بچه ها از مدرسه بیان ببینن خوراک گوشتی داریم خوشحال می شن...
-انگارخیلی سرت شلوغه،مزاحمت نمی شم....من میرم بام دوست داشتی تو هم بیا همون جایی که همیشه می رفتیم می بینمت...خداحـــــــــافظ.
- مهشید؟مهشید آبجی؟
مامان قطع کرد که...
-بنده خدا رو گذاشتی پشت خط داری واسه من قصه ی حسین کرد می گی می خواستی پشت خط بمونه منتظرت؟ خودت بگیرش.
-باشه مادرجان.آخ...راستی امروز باید برم مدرسه سفارش مشتری رو تحویل بدم....مادر یکی از همکلاسیای پوریا واسه شوهرش شال گردن خواسته بود.اگه بالای سی تومن بده امشب براتون پف فیل درست می کنم.
-برو مادر به سلامت، خب حالا که داری میری دم مدرسه برو به زهرا خانم بگو دیگه نره دنبال محمدشون ،محمدم با خودت بیار سر راه که اون بنده خدا هم کلی از وقتش میره تا لباس بپوشه با اون دنگ و فنگش.
باشه.-
-گوشیتو جا گذاشتی.
- آخ ...مامان بی زحمت میدیش؟کفش دربیارم دیر میشه.
بیا دخترم.برو به سلامت.-
-خدافظ.
اه...چرا گوشی رو بر نمی داری...تو رو خدا...-
"در حال حاضر تماس با مشترک مورد نظر امکان پذیر نمی باشد"-
تصحیح شده در 31/6/1396
برای سفارش آنلاین تایپ، ترجمه، تحقیق و چاپ کتاب در تمامی رشته ها
با کمترین هزینه های ممکن
در سایت زیر ثبت نام کنید و از کد معرف 74745موقع ثبت نام استفاده نمایید
تا تخفیف بگیرید.
www.irantypist.com
با بچه های دانشکده فیزیک قرار گذاشتیم یادبودی داشته باشیم در پارک توحید دانشگاه بیرجند؛بماند که کلا 20 نفر هم نیامدند؛همان ها هم با دیدن آژیر ماشین آبی راهنمایی رانندگی در رفتند!!!فقط یک جمله گفتم:"همین کارها را می کنید که بعد می گویید رییس جمهور را براساس توزیع گونی سیب زمینی انتخاب کردند!"
به نظر من اگر صدا و سیما در ساعاتی از روز برنامه ای پخش نکنه کسی بهش نمی گه لال؛شاید بهتر باشه به جای بسیاری از برنامه ها ، اون صفحه رنگی خوشگله که وسطش آرم جمهوری اسلامی ایران رو میزنه پخش کنه یا حتی اخبار تکراری رو ، به جای اینکه شاهد فیلمی مانند" ساخت ایران "باشیم. ساخت ایران شوخی بدی بود که تلویریون جهموری اسلامی با ما کرد و در عجبم از امین حیایی که در چنین فیلم بدساخت و پرهزینه ای بازی کرد.
آقای ضرغامی؛اون صفحه رنگین کمونه که آرم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانه رو خیلی دوس می داریم!
کشور من جایی است که دسترسی به اینترنت را برای دانشجوی علوم انسانی غیر ضروری می دانند،کشور من جایی است که به جای گسترش ارتباطات در آن میلیاردها تومان خرج فیلترینگ می کنند و مختل کردن امواج می کنند؛جان مردم به درک اگر سرطان بگیرند!کشور من نخبه ترین ها را دارد که با وی پی ان 5 هزار تومانی تمام این تمهیدات میلیاردی را دور می زند!!!زنده باد جوان ایرانی...!
و در آخر کشور من جایی است که دانشجوی زبان خارجی را مطالعه گر فرهنگ غرب می دانند و برگزاری اردوی آموزشی مختلط را حتی با حضور خودشان انحراف می دانند...یادم نمی رود روزی را که با یکی از آقایان دانشکده مهندسی داشتیم ناهار اردو را تدارک میدیدیم وسایل را حمل می کردیم،حتی واژه ای بینمان رد و بدل نشد...یک لحظه حس کردیم تعقیبمان می کنند...سر چرخاندیم و دیدیم مسئول امور فرهنگی یعنی آقای عرفانی است؛ناخودآگاه خنده ام گرفت چون یاد این حدیث افتادم که وقتی دختر و پسری تنها شوند نفر سوم آنان شیطان است!
چند روزی است که وقتی به اینترنت وصل می شوم با کمال تعجب می بینم که سرعت لود شدن صفحات وب به طور محسوسی بیشتر شده است.نمی دانم به خاطر اجرایی شدن خبر افزایش پهنای باند اینترنت ایران از 72 به 97 گیگاهرتز بر ثانیه در هفته ی دولت است یا شاکی شدن کاربران وایمکس و جی پی آر اس ایرانسل و ترک این سرویس دهنده که افزایش پهنای باند را متعاقبا به همراه خواهد داشت یا...به هر حال ؛روحانی مچکریم!
+آقای روحانی اگر طبق زمزمه هایی که هست فیس بوک را هم آزاد کنید مچکر تر می شویم.
+دقت کردید سایت هایی که جوک و پیامک های"روحانی مچکریم"دارد ،فیلتر نیستند و نمی شوند؟ روحانی از این که جنبه داری و ظاهرا" مردمی هستی مچکریم.امیدوارم اعتمادمان را جلب کنی.
در کشور های دیگر هم کوسه ها از از کابل اینترنت تغذیه می کنند عایا؟
خب نکنید برادر من نکنید...از بس که که صید مجاز و غیر مجاز می کنید سهم اون کوسه ی بدبخت رو می خورید خب اون بدبخت هم از گشنگی میره کابل اینترنت رو می خوره دیگه!فکر نکنید خوشمزه سا!صرفا جهت ارتباط با مسئولینه این!
فرهنگسرای کار برگزار می کند:
آموزش مبانی داستان نویسی
چهارشنبه ها ساعت ۱۷-۱۹
مکان:فرهنگسرای کار-بزرگراه یادگار امام-نبش میدان هاشمی
تلفن:۰۲۱۶۶۰۲۹۳۹۲